صاينا خانمصاينا خانم، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

صاينا و یسنا تمام زندگیمون

علاقه زیاد صاینا جون به جوجه

سلام یه روز دیگه از راه رسید ولی جوجه های ما هنوز روزشون و آغاز نکردن و تو خواب نازن و کلا برنامه خوابشون واروونه شده ولی به همین زودی با یاری خدا و همکاری بابایی ( که بعید میدونم ، چون خودش شبا تا دیر وقت بیداره ) باید شب زود بخوابن و صبح هم زودتر بیدار شن ، امروز میخوام از جوجه اردکای صاینا بگم که عمه زهرا براش گرفته و خونه بابا جون سکونت دارن و صاینا از این بابت که نمیتونه جوجه هاش و بیاره خونه خودمون خیلی ناراحته هر چقدر چونه زد و اصرار کرد که بیاردشون خونه دید فایده ای نداره به ناچار دوریشون و پذیرفت  .یادمه خودم بچه بودم به جوجه و بره و جک و جونورا علاقه زیادی داشتم حالا این علاقه م و برای صاینا خانم به ارث گذاشتم  ای...
26 خرداد 1398

بازیهای عصرانه خوراک صاینا خانم

هر روز عصر برنامه روتین صاینا بازی با دوستاشه که بشدت روش حساسه طوریکه ما برای بیرون رفتن کلی باید با صاینا صحبت کنیم که راضی بشه یه ساعت از بازیش بزنه و همراه ما بیاد یسنا هم این وسط شیطونیهای خودش و داره مثلا کندن میوه های کال و شوت کردن اونا به بیرون ، کلی ازش قول میگیرم که این کار رو نکنه ولی خیلی زود قولش یادش میره عکسا کاملا شهادت میدن  الان داره میچینه    الآن تو مشتشه  الأن هم پرتابش کرد ، با چه شیطنتی به من نگاه میکرد که بله اون چیزی که میخواستم و انجام دادم  صاینا جون هم آماده بازی ولی دوستاش نبودن و حوصله ش سر رفته بود و غر میزد  ولی یسنا خودش و باتوپ سرگرم میکر...
25 خرداد 1398

تعطیلات عید فطر ۹۸

چند روز تعطیلی بهونه ای شد که یه سری به طبیعت بزنیم و هوایی تازه کنیم اینجا آبشار مارگون جای بسیار باصفا و زیبایی بود من دقیقا ۲۰ سال پیش رفته بودم که زمین تا آسمون تغییر کرده بود ،همه جا باغهای زیبا با آبشاری که امسال به لطف خدا پر آب تر از سالهای پیش شده بود ولی اینقدر شلوغ بود که یه کم برای پارک ماشین با مشکل روبرو شدیم ، همراه عمه زینب و عمو ابراهیم همسفرای ثابت ما که سفر همراهشون خیلی خوش میگذره  این عکس و صاینا گرفت که تو شکار لحظه ها مهارت خاصی داره شیطون بلا ، یسنا خانوم هم چون از خواب بیدارش کرده بودیم کلی نق زد و گریه کرد ولی ما با وجود غر غر یسنا از طبیعت لذت بردیم      ...
25 خرداد 1398

تولدت مبااارک شیرین تر از عسل

یسنا گلم دختر ناز مامان دختر با احساس و مهربونم تولدت مبارک زندگیم ، بعد از آبجی جونت تو بهترین بهونه ای برای زندگی شیرین من و بابایی ،دوستتون دارم با تمام وجودم ، هر چند با تاخیر تبریک گفتم ولی ماهی و هر وقت از آب بگیری تازه ست واسه تو که هر روز روز تولدته از بس جشن تولد دوست داری هر روزم برات جشن بگیریم خسته نمیشی ، ان شا ا... خدا همیشه یار و محافظتون باشه و لبخند مهمون لباتون باشه عزیزای دلم   ...
21 خرداد 1398
1